داستان شماره ۱
پاییز»

بیست سال است که ازدواج کرده‌ایم آقای دکتر!
در تمام این بیست سال، از اواسط مهر تا شب چله بهم می‌ریزد. تا جایی که اغلب وقتی برای نوشیدن آب به سمت یخچال می‌رود، می‌بینم بالش‌اش کمی نمناک است. برایم عجیب است که چطور در این فصل از سال کسی می‌تواند این‌چنین عرق کند؟! مصرف سیگارش به روزی دو تا سه پاکت افزایش پیدا می‌کند! بخاطر کوچک‌ترین مسائل به طرز جنون‌آمیزی عصبانی می‌شود و پرخاش می‌کند. نمی‌دانم حساسیت فصلی این‌گونه آزارش می‌دهد یا چیزی را از من پنهان می‌کند؟! خیلی نگرانم آقای دکتر!
چیز خاصی نیست؛ یقیناً آلرژی به پاییز وی را می‌آزارد!! تنها راه درمان این آلرژی مصرف Celexa با کمی اشک است! خوب می‌شود.

داستان شماره ۳ - «عشق ابدی»

داستان شماره ۲ - «رانندگی»

داستان شماره ۱ - «پاییز»

داستان ,دکتر ,آلرژی ,می‌شود ,کمی ,آقای ,است که ,داستان شماره ,آقای دکتر ,این‌گونه آزارش ,آزارش می‌دهد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تشریفات عروسی و خدمات مجالس ملل وارث فدک نوشته های خودمونی احسان شـــــرزه فروشگاه اینترنتی لوازم زیبایی و آرایشی MATLABLOG وبلاگ وحید نوروزی نقد عرفان های کاذب و دروغین نمایش آشپزی حرف آخر